اشعار عاشقانه

هرچند پيش روي تو غرق خجالتند

چشمان اين غريبه فقط با تو راحتند

بانو...به بي قراري شاعر ببخش اگر

اين شعرها به حضرت چشمت جسارتند

آغوشت آشيانه ي گرم کبوتران

لبخندهات...حس نجيب زيارتند

دنيا سکوت هاي مرا ساده فکر کرد

از حرف دل پُرند...اگر بي شکايتند

بي خواب کوچه گردي و بدخوابي ام نباش

دلشوره هاي هرشبم از روي عادتند

هي کوچه...کوچه...کوچه...به پايان نمي رسم

شب هاي سرد و ابري من بي نهايتند

+نوشته شده در دو شنبه 3 فروردين 1394برچسب:,ساعت11:20توسط وحید | |